» . |
پیغام مدیر : محمد رضا ابطحی مقدم
(((بسم الله الرحمن الرحیم )))
که را می جویی ؟
گاه از غم او ، دست زجان می شویی
گه قصه ی او به درد دل مـــــی گویی
ســـــرگشته چرا گرد جهان می پویی
کو از تو برون نیست ، که را می پویی
// مولوی //
بزرگان پهنایی
رویدادهای روستای پهنایی
تصاویر شهدای پهنـــــــایی
محصــــــولات کشـــــــاورزی پهنایی
پروژه ها و اقدامات انجام شده توسط دهیاری پهنایی
تصاویر اماکن عمومی روستای پهنایی
آمــــوزش و ترفــــندهای رایانه ای
مطالب سیاسی و فرهنــــگی
مطالب مــذهبی واســـلامی
مطالب هـــنری وعاشقانه
نکته های جالب از هرجا
مناسبت های مختلف
مطالب بهــداشتی
مطالب آموزشی
مطالب متفرقه
تصاویر دیدنی
مقاله ها
سخنان مقام معظم رهبـــــری
سخنان گهربارحضرت امام خمینی (ره)
برای جستجو در همین صفحه وبلاگ واژه کلیدی مورد نظرتان را وارد کنید :
بازدید امروز: 213 نفر
بازدید دیروز: 11 نفر
کل بازدید: 155063 نفر
عملیات - عملیات مرصاد
روز دوشنبه 27/4/1367، عقربههای ساعت، 2 بعدازظهر را نشان میداد که گوینده اخبار صدای جمهوری اسلامی ایران، در رأس خبرهای خود، خبری به این مضمون را قرائت کرد: جمهوری اسلامی ایران طی پیامی به دبیرکل سازمان ملل، ضمن قدردانی از اقدامات وی اعلام کرد، در جهت استقرار امنیت، قطعنامه 598 را رسما پذیرفته است.
دو روز پس از این خبر، امام خمینی(ره) در پیام بسیار مفصلی که به مناسبت سالگرد کشتار زایران ایرانی در مکه و نیز پذیرش قطعنامه 598 صادر کردند، ضمن تشکر از همه عزیزانی که در جبههها شرکت کردند، اعلام داشتند که «در مقطع کنونی، پذیرش قطعنامه را به مصلحت انقلاب و نظام میدانم». در همین پیام بود که ایشان، این اقدام را به منزله «نوشیدن جام زهر» دانستند و فرمودند: «به امید رحمت خدا، اگر آبرویی داشتم با او معامله کردم».
اقدام ایران به پذیرش قطعنامه، همانطور که در داخل کشور بسیار حساسیتبرانگیز شد، در خارج از مرزها هم بازتاب گستردهای داشت، برخی از کشورها همچون عراق، این عمل ایران را یک تاکتیک خواندند و برخی مانند آمریکا، از ایران به خاطر پذیرش قطعنامه تقدیر کردند.
چهار روز پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، روز جمعه 31/4/1367، عراقیها، تهاجم گستردهای علیه مواضع ایرانیان در جنوب کشور آغاز و تا 30 کیلومتری خرمشهر پیشروی کردند. هدف آنان از این اقدام، این بود که ضمن اشغال مناطقی از ایران، افراد بیشتری را به اسارت بگیرند تا به هنگام مذاکرات پس از جنگ، از آنها به عنوان برگ برنده استفاده کنند. این هجوم در حالی صورت میگرفت که با پذیرش قطعنامه، اکثریت نیروهای نظامی حاضر در منطقه تخلیه شده و خرمشهر، مدافعان چندانی نداشت و در آستانه سقوط قرار گرفته بود. در این هنگام، امام خمینی(ره) با فرستادن پیامی برای فرماندهان سپاه، از آنها خواستند به هر طریق ممکن، مانع از حضور دشمن در منطقه شوند. در پی این پیام، خیل گسترده نیروهای بسیجی ـ که متأثر و غمگین از پذیرش قطعنامه بودند ـ روانه جبهههای جنوب شدند و عراق را مجبور به عقبنشینی تا خطوط مرزی کردند.
حمله وحشیانه عراق، به اعتراف نظرات کارشناسان عراقی در مجموع به ضرر آنان تمام شد. به عنوان نمونه، یک مقام ارشد ارتش عراق، این اقدام را اشتباهی استراتژیک خواند که منجر به خروش ملی مردم ایران شده و ابتکار عمل را از دست عراق خارج کرد.اما شکست سنگینتر، زمانی بر دشمنان ایران وارد شد که هنوز ارتش عراق در جنوب به طور کامل تا خط مرزی عقب زده نشده بود. مقارن ساعت 14:30، 3/8/67، تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق که به عراق متواری شده، با استفاده از حمایتهای گسترده صدام، در حال انجام اقداماتی بر ضد نظام جمهوری اسلامی بودند، با استفاده از توجه ایران به مناطق جنوبی و غفلت از غرب کشور، با پشتیبانی ارتش عراق، هجوم خود را با استفاده از آخرین سلاحهای سبک و سنگین که از طریق آمریکا و صدام در اختیارشان قرار گرفته بود، به سمت باختران آغاز کردند و در مدت زمان بسیار کوتاهی، با عبور از تنگه پاتاق، وارد خاک ایران شدند. آنان با تصرف شهرهای سرپلذهاب و کرند غرب، در شب اول در شهر اسلامآباد توقف کرده و به قتل عام مردم این شهر، حتی مجروحان حاضر در بیمارستان، اقدام کردند. جالب آنکه در بین کشتهشدگان، حتی بستگان آنها نیز دیده میشدند.
مسعود رجوی، سرکرده این گروه، هم در حالی که بر خودروی ضدگلوله سوار بود، کاروان مجاهدین خلق را که متشکل از پانزده هزار زن و مرد بود، همراهی میکرد. فرماندهان منافقین، گمان میکردند که وضعیت نظامی ایران از هم پاشیده شده و بسیار آسیبپذیر است و تنها یک ضربه و شوک، نظام جمهوری اسلامی را فرو خواهد ریخت. مجاهدین خلق، طرح عملیات خود را در یک جلسه 24 ساعته آماده کرده بودند و در تاریخ 31/4/67، نیروهای خود را توجیه کرده و نام عملیات را هم «فروغ جاویدان» گذاشته بودند.
مسعود رجوی در همان جلسه، با تحلیل وضعیت بسیار شکننده داخلی ایران گفته بود: «جمعبندی نهایی در میدان آزادی تهران». در پایان روز اول بود که مردان شورای عالی دفاع ایران که از خبر سقوط شهرهای غرب کشور سردرگم شده بودند، تیمسار صیاد شیرازی را مأمور رسیدگی به وضعیت منطقه غرب کردند. صیاد، همان شب با یک هواپیمای فالکون، خود را به باختران رساند و هنگامی که از اوضاع منطقه آگاهی یافت، دریافت که برخلاف گمان اولیه، با ارتش عراق طرف نیستند، بلکه در برابر نیروهای مجاهدین خلق، قرار گرفتهاند. وی سپس طرحی ریخت که بر پایه آن، باید به متجاوزان اجازه داده میشد تا تنگه «چهارزبر» در 34 کیلومتری باختران پیشروی کنند. آنگاه در آنجا، خلبانان هوانیروز از عقب و جلو، راه را بر کاروان میبستند و نیروهای مردمی و بسیجی بسیاری که پس از آگاهی از حمله، از سراسر کشور به باختران آمده بودند، از راه زمین، به سرکوب دشمن میپرداختند. حضور گسترده نیروهای مردمی در باختران به حدی بود که در جاده ورودی شهر، تا کیلومترها ترافیک شده و مردم با پای پیاده به سمت شهر در حال حرکت بودند. صبح روز پنجم مرداد، عملیات «مرصاد» با رمز «یا علی» آغاز شد و منافقین، که سرخوش از این بودند که در طول مسیر، با هیچ مقاومت خاصی روبرو نشدهاند، ناگهان خود را در جهنمی از آتش دیدند که از زمین و هوا بر سر آنها ریخته میشد. طولی نکشید که جاده باختران ـ اسلامآباد، انباشته از ادوات سوخته اهدایی دولتهای غربی به مجاهدین خلق شد. معدود افرادی که موفق شده بودند از این مهلکه جان سالم به در برند، به روستاهای اطراف پناه بردند و برخی دیگر هم با خوردن قرص سیانور، به زندگی خود پایان دادند. عملیات که تمام شد، دو طرف جاده آکنده از کپههای خاکی بود که در زیر خود، اجساد هزاران دختر و پسر را پنهان کرده بود که دست به خون هموطنان خود آلوده کرده بودند.
هرچند همکاری مشترک عراق و مجاهدین خلق در این عملیات ناموفق، خلاصه نمیشد و پیش از این هم به ویژه از اواخر سال 66 و در پی ملاقات صدام و مسعود رجوی، شکل تازهای به خود گرفته بود، اما اوج آن در همین عملیات بود که ارتش عراق با در اختیار گذاشتن سلاحهای گوناگون همچون تانکهای پیشرفته «تی ـ 72» و نیز حمایت هوایی و بمباران شهرهای در طول مسیر، حداکثر پشتیبانی را از نیروهای این گروهک به عمل آورد.
پس از شکست سنگین در این عملیات بود که عراقیها، مجبور به پذیرش آتشبس شدند و در تاریخ 29/5/67 میان ایران و عراق آتشبس برقرار شد و دو کشور به پشت مرزهای خود بازگشتند.
شایسته است که شهید سپهبد علی صیاد شیرازی را هم شهید عملیات «مرصاد» بنامیم، هرچند وی سالها بعد و در تهران به شهادت رسید، اما آنچه که باعث ترور منجر به شهادت او شد، کینهای بود که مجاهدین خلق سالها از وی در دل داشتند و به دنبال فرصت مناسبی بودند تا زخم عمیقی که از تنگه مرصاد بر تن داشتند را جبران کنند و این فرصت در 21 فروردین 1378 فراهم شد. عملیات «مرصاد»، عرصه ایثار و فداکاری جوانان و دلاورمردان زیادی است که در آن جاودانه شدند؛ از جمله آنان، محمدرضا قلیوند است که در روز پنجم مرداد ماه، در سرپلذهاب به شهادت رسید.
او در زمان شهادت، فرماندار شهرستان کنگاور، از توابع استان کرمانشاه بود، در حالی که حتی نزدیکترین همرزمان او هم نمیدانستند مردی که همراه آنها میجنگید و حتی برای شناسایی، به داخل خاک عراق میرفت، یکی از مسؤولان ارشد استان است و پس از شهادت وی، به این موضوع، پی بردند. شهید قلیوند در مناطق غرب کشور به «چمران خطه غرب» معروف است. زمانی که به وی مسؤولیت فرمانداری کنگاور را پیشنهاد دادند، از پذیرش آن خودداری کرد و پس از اصرار فراوان، مسؤولان استان به شرطی، آن را پذیرفت که هرگاه خواستار حضور در جبهه باشد، از آن جلوگیری نشود.
*****************
عملیات پیروزمندانه مرصاد
بَشر المنافقین بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً اَلیما "
" منافقان را بشارت ده که برای آنان عذاب سخت دردناک خواهد بود. " (سوره نساء 138)
منافقین در پی حملات عراق به خاک میهن اسلامی و عقب نشینیهای موقت رزمندگان اسلام، با تصور اینکه پذیرش قطعنامه ناشی از جدائی ملت و دولت است، به خیال واهی از فرصت استفاده می کنند تا به اهداف پلید خود دست یابند.
منافقین با جمع آوری دیگر ضد انقلابیون سرخورده از کشورهای مختلف اروپایی، نیرویی به تعداد تقریبی 15000 نفر و با بهره گیری از جنگ افزارهای اهدایی صدام و دیگر اربابان خود از تنگه پاتاق، واقع درغرب کشور، حمله خود را به جمهوری اسلامی ایران آغاز می کنند. نیروی هوایی عراق با حمایت مقدماتی،آنها را برای ورود به عمق خاک ایران و در نهایت فتح تهران ترغیب می کند. با این اتحاد شوم، قسمتهای وسیعی از اراضی میهن اسلامی مورد تجاوز قرار می گیرد. منافقین با پیشروی مقدماتی موفق می شوند شهر کرند را به تصرف در آورند و سرمست از این پیروزی، خود را به حومه شهر اسلام آباد می رسانند که پس از اندکی مقاومت، اسلام آباد را هم اشغال می کنند. مسعود رجوی سرکرده منافقین، سوار بر خودرو ضد گلوله در یک جنایت باور نکردنی دست به کشتار مدافعین و افراد مذهبی و انقلابی منطقه می زند و در تکمیل جنایات خود، مزارع مردم را به آتش می کشد. منافقین در تداوم اقدامات غیرانسانی خود به بیمارستان امام خمینی حمله می کنند و دست به کشتار فجیع مردم و ضرب و شتم پرسنل آن می زنند و با تهدید از افراد بیمارستان می خواهند شعارهای ضد رژیم و ضد اسلامی سر دهند.
ملت سلحشور و مسلمان ایران پس از اطلاع از تجاوز منافقین به میهن اسلامی، سراسر به هیجان در می آیند و با اعزام گسترده مردم با ایمان به جبهههای جنگ، موقعیتی برتر، فراروی فرماندهان نظامی ایران پدید می آید که بدین ترتیب تعقیب و دفع متجاوزین به ایران اسلامی با جدیت تمام دنبال می شود. با ائتلاف شوم منافقین و ارتش بعث در واپسین روزهای جنگ، حقانیت جمهوری اسلامی برای حق طلبان و وجدانهای آگاه کاملا روشن می گردد. بار دیگر سخنان حضرت امام خمینی (ره) که بارها گفته بودند: «صدام فقط در موقع ضعف صلح طلب است ودر زمان قدرتمندی هیچ اعتنایی به صلح و مقررات بین المللی ندارد». بر همگان محرز می شود.
سرانجام عملیات مرصاد در تاریخ 5/5/1367 و با رمز مبارک «یا علی (ع)» و به منظور مقابله با منافقین در منطقه اسلام آباد و کرند غرب آغاز می شود. منافقین، خوشحال از پیروزیهای مقدماتی و در یک اقدام عجولانه به شکل ستون از جاده اسلام آباد. راه باختران را در پیش می گیرند و به رغم باطل خود در مسیر حرکت به سمت تهران، با پیوستن مردم به آنها می خواستند گردانها و تیپهای جدیدی از مردم تشکیل دهند. و هر کدام از منافقین فرماندهی آنها را برعهده بگیرند و با این برنامه مقدمه سقوط رژیم جمهوری اسلامی ایران را فراهم سازند. رادیو منافقین با ارسال پیام به مردم باختران از آنها می خواهد که زمینه را برای ورود ارتش به اصطلاح آزادیبخش مهیا سازند و آماده جذب در گردانها و لشکرها باشند.
رزمندگان اسلام در 34 کیلومتری این شهر ناگهان راه را بر ستونهای منافقین می بندند و بدین ترتیب نبرد سنگینی در این محور در می گیرد. واحدهای ضد زره رزمندگان در یک اقدام متهورانه و بی نظیر تعداد زیادی از ادوات سنگین زرهی منافقین را هدف قرار داده، به آتش می کشند. جاده باختران ـ اسلام آباد در همان لحظات اولیه انباشته از ادوات سنگین سوخته شده، می شود. عکس العمل جانانه رزمندگان تمامی رویاهای سرکرده گان منافقین را به یاس مبدل می کند. به ناچار منافقین با فضاحت تمام مجبور به عقب نشینی به طرف اسلام آباد می شوند. با تعقیب دشمن، این شهر به محاصره در می آید و منافقین برای در امان ماندن از آتش خشم رزمندگان چاره ای جز فرار از این شهر نمی یابند.
رزمندگان اسلام پس از تسخیر مواضع دشمن. در یک حرکت تاکتیکی که باعث گمراهی دشمن می شود، شبانه شهر اسلام آباد را تخلیه و اقدام به عقب نشینی تاکتیکی می کنند.
منافقین به امید تداوم عملیات موسوم به «فروغ جاویدان» پیشروی مجدد خود را به سوی این شهر آغاز و با مشاهده اوضاع مناسب و عدم حضور رزمندگان اسلام، شهر را دوباره اشغال می کنند. بدنبال این تحرکات، رادیو منافقین نیز با راه انداختن تبلیغات، بوق و کرنا می دهد. رزمندگان اسلام در حالیکه تبلیغات دشمن گوش فلک را کر می کند، با عمل هلی برد توسط هلیکوپترهای هوا نیروز در جاده کرند و تنگه پاتاق، عقبه منافقین را مسدود و ارتباط آنها را قطع می کنند. رزمندگان در روز ششم مرداد ماه با حمایت تیزپروازان هوانیروز و بمباران شدید نیروی هوایی که مجالی برای حضور جنگندههای عراق نمی گذارند، پیشروی خود را بسوی اهداف از پیش تعیین شده آغاز می کنند. در نتیجه شهر اسلام آباد بعدازظهر همین روز از وجود منافقین پاکسازی می شود.
این شکستها در حالی که نصیب منافقین می شود که قوای اسلام در جبهههای دیگر ضربات سنگینی به ماشین جنگی عراق وارد می آورند و لحظه به لحظه اراضی اشغالی ایران اسلامی را آزاد و همچنان به تعقیب مرگبار دشمن ادامه می دهند. قوای اسلام با حمایت بی دریغ و همه جانبه هلیکوپترهای هوانیروز و جنگندههای نیروی هوایی ارتش لحظه به لحظه کار انهدام ضد انقلاب را تشدید و آنها را وادار به عقب نشینی تا شهر کرند می کنند. تعداد زیادی از منافقین در عقب نشینی به طرف تنگه پاتاق، در دام رزمندگان اسلام گرفتار می آیند. تجاوز منافقین پناه برده به دامان رژیم بعثی، به میهن اسلامی ایران یکی دیگر از خطاهای فاحش و خیانت بار سازمان منافقین خلق است که به یاری خداوند قهار، اساس تشکیلات این سازمان را متلاشی و حقایق بسیاری را برای وجدانهای آگاه و فطرتهای پاک روشن می سازد.
نتایج عملیات
تجهیزات منهدم شده دشمن:
• بیش از 120 دستگاه تانک
• 400 دستگاه نفربر
• 90 قبضه خمپاره اندازه 80 میلیمتری
• 150 قبضه خمپاره 60 میلیمتری
• 30 قبضه توپ 106 میلیمتری
یگانهای منهدم شده دشمن:
• بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و نیروهای عراق
غنایم:
• 1000 قبضه آرپی جی 7
• 700 قبضه تیربار کلاشینکف
• دهها دستگاه تانک و نفربر
• دهها دستگاه خودرو
• مقادیری تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی و اسناد درون گروهی
تعداد کشته و زخمی منافقین:
• بیش از 4800 نفر کشته و هزاران نفر زخمی
نفاق از پدیدههای شوم و خطرناک جوامع انسانی، بویژه جوامع اسلامی است که می تواند بر اثر کوچکترین
غفلت، زمینه تحقق توطئههای دشمنان را برای نابودی آن جوامع فراهم سازد. خداوند تبارک و تعالی در آیات فراوانی در قرآن مجید خطر منافقین را گوشزد نموده و ضمن کوبیدن شخصیت آنها سخت تحقیرشان کرده و رسوایشان ساخته است تا در جامعه جرأت خودنمایی نداشته باشند. طبق آیات الهی، منافقین، علیه اسلام و جامعه اسلامی نقشه می کشند و از درون توطئه می کنند و با ظاهر سازی و چهره در نقاب، می خواهند خدا را فریب دهند، ولی خداوند از نقشه و توطئه در درون آنان آگاه است. و همه نقشههای آنها را نقش بر آب می کند و توطئههایشان را به خودشان باز می گرداند.
اِنَّ المُنافقین یُخادِعونَ الله وَ هُوَ خادِعُهُمْ
همانا منافقان با خدا مکر و حیله می کنند و خدا نیز با آنها مکر می کند "یعنی مکرشان را باطل می سازد و بر آن مکر و نفاق مجازاتشان هم خواهد کرد." (سوره نساء ـ آیه 142)
آشکار شدن چهره نفاق سازمان مجاهدین خلق!
همزمان با اوجگیری نهضت اسلامی ایران و پیروزی آن در 1357 شمسی، سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق با این اعتقاد که نظام مقدس جمهوری اسلامی نظامی مرتجع است و با بزرگ جلوه دادن خطر ارتجاع، مبارزه علیه انقلاب اسلامی و برنامه ریزی جهت به دست گرفتن حکومت را آغاز کرد. سازمان با جمع آوری سلاح از پادگانها و جذب و اغفال نیروهای جوان و سازماندهی آنها در پی فراهم شدن یک زمینه اجتماعی مناسب بود. در ابتدا اهداف مزورانه خود را همگام و همراه نهضت اسلامی نشان می داد و حتی تمثال مبارک امام (ره) را نیز در کنار آرم سازمان قرار داده و از امام (ره) به عنوان رهبری قاطع و سازش ناپذیر یاد می کرد. با پیروزی بنی صدر در اولین انتخابات ریاست جمهوری، منافقین وی را عامل مهم در رسیدن به اهداف خود یافتند و حمایت از او را در صدر برنامههای خویش قرار دادند. با خیانت آشکار بنی صدر و وقایعی (1) که پیرامون این خیانت به وجود آمد. مجلس شورای اسلامی رأی به عدم کفایت سیاسی بنی صدر و بر کناری او داد و امام (ره) قاطعانه وی را ابتدا از فرماندهی کل قوا و سپس بر اساس اصل 110 قانون اساسی از ریاست جمهوری عزل فرمودند. با برکناری بنی صدر، منافقین زمینه اجتماعی را برای آغاز علنی مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی مناسب دیدند و به خیال خام خود زمان را برای سرنگونی حکومت مناسب یافتند. و توطئههای ننگین خود را یکی پس از دیگری به کار گرفتند به حول و قوه الهی، تاکنون خداوند آنان را رسوا و توطئههایشان را نقش بر آب نموده است.
از مهمترین این وقایع، واقعه 14 اسفند 1359 دانشگاه تهران بود که طرفداران بنی صدر در این دانشگاه آشوب به راه انداختند و امت حزب الله را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
..: آخرین ارسال ها :..
مناسبتها : برگزاری راهپیمایی 22 بهمن 1391در پهنایی
مناسبتها : رزمایش گردانهای واکنش سریع بیت المقدس - پایگاه مقاومت
[عناوین آرشیوشده]
کپی برداری از مطالب وبلاگ فقط با ذکر منبع مجاز میباشد .
All Rights Reserved 2005-2006 © by
RostayPahnaey.parsiblog.com
This Template Designed By Mohammad Bagheri | power ByParsiBlog
wwWw.Theam.TK -
wWw.TMPfa.TK -
wWw.MyBaran.TK
لینک ثابتنظرات شما ()